زیر سقف اتاق عمل...... دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 10:39 :: نويسنده : امپراطور
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم! ببرم بخوابانمش! لحاف را بکشم رویش! دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم! حتی برایش لالایی بخوانم، وسط گریه هایش بگویم: غصه نخور خودم جان! درست می شود!درست می شود! اگر هم نشد به جهنم… تمام می شود… بالاخره تمام می شود…!!! دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 10:34 :: نويسنده : امپراطور
نفرتی دارم از تو دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 10:32 :: نويسنده : امپراطور
یکم دوبیتی براتون گذاشتم چون خودم عاشق شعرم راستی شاعرش فایز دشتی هست....... ادامه مطلب ... دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 10:27 :: نويسنده : امپراطور
خواستگاری در دوره های مختلف......... ادامه مطلب ... دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 10:25 :: نويسنده : امپراطور
برنامه روزانه دخترااااااا ساعت۹: بیدار شدن از خواب و جدا شدن از عروسک ملوسشون ساعت ۱۰: رفتن به باشگاه یوگا برای تمرکز اعصابشون ( چون سیمای مغزشون بهم ریخته) ساعت ۱۲: وقت آرایشگاه برای مراقبت از پوستشون ساعت ۱:۳۰ -- وقت ماسک گذاشتن روی صورت برای جلوگیری از چروک و جوانتر نشون دادن ساعت۲: زنگ زدن به رفیق فابریک و ۲ ساعت زر زر کردن ساعت ۴: خوابیدن عین مرغ تا یه ساعت ساعت ۵: آرایش کردن ( چهره ی واقعیشون رو پنهون کردن ) ساعت 6: بابای بیچاره رو تیغ زدن و رفتن به ول گردی ساعت 7: اولین قرار با دوست پسرشون ساعت 8: قرار با دوست پسر دومیشون . . ساعت 11: خدا حافظی کردن از آخرین دوست پسرشون ساعت 12: کف مرگشونو گذاشتن و خوابیدن (خواب به خواب بشن )
دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 10:23 :: نويسنده : امپراطور
؟؟؟؟؟؟؟؟دخترا دختر دبيرستاني ها هستن دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 10:21 :: نويسنده : امپراطور
دخترا نمیتونن............
ـ با ديدن يک پسر خوشتيپ ميگرن درد نگيرن و غش نکنن!! ـ قبل از بيرون رفتن از خونه ۳ کيلو پودر به سر وصورت و ته و ماتحت خود نزنن!!!!!!! ـ کفش پاشنه ۶۰ سانتي نپوشن و احساس مانکني نکنن!!!!!
ـ روزي ۱۴ ساعت با تلفن حرف نزنن!!!! ـ روزي ۴۰ هزار تومن آشغال جات نخرن!!!!! ـ ۲ ساعت به ۲ ساعت لباس عوض نکنن و رنگ و وارنگ نپوشن!!! ـ با داشتن هيکل جنيفري ؟! بندري نرقصن و سينه نلرزونن!!!!!! ـ از دوست پسرهاشون براي هم نگن و لايه اوزون را جر ندن!!!! ـ با داشتن چشماي بابا قوري خط چشم نکشن و چشمک نزنن!!!! ـ عشوه شتري نيان و ناز نکنن!!!! ـ از ۳۰ تا پسر شماره نگيرن و به هر ۳۰ تا زنگ نزنن!!!!!! دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 10:17 :: نويسنده : امپراطور
دختری با مادرش در رختخواب درد و دل می کرد با چشمی پر آب گفت مادر حالم اصلا خوب نیست زندگی از بهر من مطلوب نیست گو چه خاکی بریزم بر سرم ؟ روی دستت باد کردم مادرم ! سن من از بیست و شش افزون شد دل میان سینه غرق خون شد !! هیچ کس مجنون این لیلا نشد شوهری از بهر من پیدا نشد غم میان سینه شد انباشته بوی ترشی خانه را برداشته ! مادرش چون حرف دختر را شنفت خنده بر لب آمدش آهست گفت : دخترم بخت تو هم وا می شود غنچه ی عشقت شکوفا می شود دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 10:14 :: نويسنده : امپراطور
|