نمیدانم خدایا........
 
زیر سقف اتاق عمل......
دو شنبه 25 شهريور 1398برچسب:, :: 11:38 ::  نويسنده : امپراطور

 

 

نمی دانم چرا رفتی؟؟؟

نمی دانم چرا !!!

شاید خطا کردم و تو…

بی آنکه فکرغربت چشمان من باشی

نمیدانم کجا؟!

تا کی؟!

برای چه؟!

ولی رفتی …

بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید

و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد

و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه برمی داشت ،

تمام بال هایش غرق در اندوه غربت شد

و بعد از رفتن تو آسمان چشم هایم خیس باران بود

و بعد از رفتن تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت

و من بی تو هزاران بار در لحظه خواهم مرد….



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


زیر سقف اتاق عمل
آخرین مطالب
پيوندها